خونه نازی اینام، بعد از دو ساعت خوابیدن ساعت پنج بیدار شدم و دارم حرص میخورم اونقدر که حس میکنم دارم خفه میشم، گریه‌های یهویی و کوتاه میکنم ولی چند بار، پاهامو به دیوار فشار میدم و سرمو میزنم با بالشت محکم. به دلیل های مسخره مثلا اینکه چه غلطی کردیم خونه رو فروختیما حالا من هر سری با این همه دردسر باید برم جایی و بیام. یا فکر میکنم اقای دهقان مشتری خونمون که خونه رو فروخته به یکی دیگه حالا پس پول ما کی اماده میشه، سه شنبه کامل اماده میشه ایا؟ از همین فکرا

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Justin نارون پلاس دنیای از خوشمزه ها پیچ و رولپلاک نما با طناب,قیمت نماشویی ساختمان پرچین خريد بليط هواپيما چارتر .:: بوستان نماز ::. جـهـش Dave Steve